معجزه مالی از نوع دوم

به گزارش وبلاگ انجمن ما، عبارت معجزه مالی (Economic Miracle) معمولا در توصیف شرایطی به کار می رود که یک کشور در دوره چندساله به طور مداوم نرخ رشد مالی درخور توجه داشته و با سرعت پیش برود. به ویژه بعد از رشد سریع و خیره کننده اقتصادهای شرق آسیا این عبارت بیشتر کاربرد پیدا کرد. در حال حاضر و پس از رشد سریع کره جنوبی، تایوان، هنگ کنگ، سنگاپور و چین، کشورهای دیگری مانند مالزی، تایلند و ویتنام نیز پیروز شده اند یک معجزه مالی جدید را محقق نموده و صندلی خود را در رتبه بندی اقتصادهای عظیم دنیا به طرز محسوسی بهبود ببخشند. اما به نظر می رسد در اقتصاد امروز ایران باید کاربرد دیگری برای این عبارت تعریف کرد. در چند ده سال گذشته اقتصاد کشور ما با وجود قابلیت ها و ظرفیت بالای رشد مالی، به دلیل فشار تحریم های ظالمانه با دشواری های جدی روبه رو شده است. در چنین شرایطی شاهد ظهور کلان سرمایه دارهایی هستیم که مثلا دو یا سه دهه پیش با کمترین سرمایه و نقدینگی فعالیت خود را شروع نموده اند و اینک کل دارایی بازرگانان پیش کسوت و ریشه دار کشور در مقابل سرمایه آنان در حد یک شوخی جلوه می نماید. به بیان دقیق تر، سرمایه آنان در این دوره با نرخ رشدی بسیار شگفت انگیز افزایش یافته است.

معجزه مالی از نوع دوم

مرور یک مثال عددی عظمت این معجزه اقتصادی را به خوبی آشکار می نماید. وقتی می شنوید فلان کلان سرمایه دار 25 سال پیش کار خود را با یک سرمایه حداکثر 20 میلیون تومانی آغاز نموده و اینک سرمایه اش در مقیاس 200 هزار میلیارد تومان ارزیابی می گردد، می توانید با یک محاسبه ساده نرخ رشد سرمایه او را برآورد کنید: 45 درصد در سال! البته با فرض اینکه او به عنوان یک شهروند مطیع قانون همه ساله اقتصادیات و وجوه شرعی اش را هم پرداخته و حتی دستی در خیرات هم داشته است، می توانید متوسط نرخ سود ناخالص سالانه او را در دامنه 60 درصد ارزیابی کنید.

حال قدری بیندیشید که با کدام تجارت سالم و بدون برخورداری از رانت های پیدا و پنهان چنین سودی تحقق پذیر است. به راستی آیا این یک معجزه اقتصادی نیست که یک فعال اقتصادی در کشوری که به دلیل محدودیت ناشی از تحریم نمی تواند از ظرفیت تجارت خارجی استفاده نموده و به اقتصاد داخلی خود رونق و شکوفایی هدیه کند، آن هم نه برای یک یا دو سال؛ بلکه برای یک دوره طولانی در حد چند دهه با چنین سرعتی پیروز به کسب سود گردد؟ البته این به اصطلاح معجزه اقتصادی را باید معجزه اقتصادی از نوع دوم نام نهاد تا با تحولات اقتصادی سالم کشورهای شرق آسیا اشتباه نگردد.در کشورهایی که رشد سریع اقتصادی را تجربه نموده، و به درستی معجزه اقتصادی را محقق نموده اند، می توان انتظار داشت که بعضی از فعالان اقتصادی رشدی سریع تر از متوسط رشد اقتصادی کشورشان را کسب نمایند و در مقایسه با رقبای خود پیروز تر عمل نمایند؛

اما حتی در این جوامع نیز سرعتی از نوع آنچه در کشور ما به ثبت رسیده است، نمی توان یافت. در اصل سرعتی از نوع سرعت رشد دارایی کلان سرمایه دارهای وطنی فقط به وسیله ارتباطات رانتی، دسترسی به تسهیلات نجومی بانکی، امکان برخورداری از امضاهای طلایی و... تحقق یافتنی است و این گونه فرصت ها در یک اقتصاد سالم به سادگی در اختیار نورچشمی ها قرار نمی گیرد. متأسفانه نهادهای ناظر توجهی درخور به این شاخص مهم ندارند و گویی کسی از یک کلان سرمایه دار که به تازگی به کلوب مولتی میلیاردرها پیوسته، سؤال نمی نماید که چگونه توانسته دارایی هایش را با این سرعت سرگیجه آور افزایش بدهد؟ او چه امتیازی در مقایسه با بازرگانان باتجربه و ریشه دار کشور دارد که زیروبم تجارت را به خوبی می شناسند و در سایه تدبیر و هوشیاری خود سال های سال با پیروزیت دوام آورده اند؟

در چنین فضایی است که تاجر خرده پایی که به دلیل ورشکستگی کارش به زندان کشیده، بعد از آزادی در مدت چند سال ثروتی افسانه ای را تصاحب می نماید یا آن دیگری بدون برخورداری از ارثیه ای خانوادگی،

ناگهان سری میان سرها درمی آورد و حتی با منابع اقتصادی رشک برانگیز خود عرصه را بر بازرگانان باتجربه و موی سپیدنموده تنگ می نماید!

هر قدر معجزه اقتصادی از نوع اول مایه افتخار و سربلندی دولتمردان است، نوع دوم نشان از بی تدبیری و رهاشدگی شیرازه امور دارد و مدرکی برای اثبات لزوم بازنگری در شیوه های نظارت و کشف جرائم اقتصادی در کشور است.

حاشیه دیگر این پرونده که البته در این یادداشت فرصت پرداختن به آن نیست، این است که گویی این کلان سرمایه دارهای تازه کار، آن طور که باید مورد توجه نهادهای نظارتی نیستند و درعین حال از سوی والدین و نزدیکان خود نیز مورد پرسش قرار نمی گیرند که چگونه پیروز به کسب ثروت افسانه ای می شوند. به عنوان نمونه پسر جوانی که تا دیروز هر بار شب دیر به خانه بازمی گشته، طبعا مورد سؤال والدین قرار می گرفت که تا این وقت شب کجا بوده، وارد میدان فعالیت اقتصادی می گردد؛ آن هم با توشه ای اندک که خانواده می تواند در اختیار او بگذارد. بعد از اندک مدتی این جوان به ثروتی هنگفت دست می یابد و والدین او هرگز نمی پرسند که این همه پیروزیت چگونه سراغ فرزندشان آمده و اصلا نگران نمی شوند که مبادا این پیروزیت حاصل زدوبند و تخلف باشد. پی جویی همین یک نکته می تواند سرنخ کشف بسیاری از کژروی ها در میدان اقتصاد باشد؛ کژروی هایی که حاصل بی اعتنایی چندده ساله به ضرورت برخورد با پدیده تعارض منافع است.

منبع: اتاق بازرگانی ایران

به "معجزه مالی از نوع دوم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "معجزه مالی از نوع دوم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید